Salesman

ساخت وبلاگ
خیره می شوم به نگاهش...  لب باز می کنم...  تمام شجاعتی که در چند ساعت گذشته به سختی در خودم جمع کرده ام، به راحتی می پرد...  تمام دلایلی که به راحتی من را قانع کرده اند تا حرفم را بزنم، حالا غیر قابل گفتن به نظر می آیند... امان از این زبان سرخ...  وای بر این تردید...  قبل از اینکه دست دلم رو شود، از آن محیط فرار می کنم...  باز هم این غرور لعنتی را حفظ کردم... *عنوان از روزبه بمانی Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

فقط پدر جان اسمش رو وارد لیست نکرده بود که به سلامتی دقایقی پیش ایشون هم برادر جان رو وادار کرد که با متر اندازه ی دور شکم و کمرش رو بگیره. 

ادامه مطلب
Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

 1- همه میگن برادر جان خیلی به من شبیهه، در واقع ایشون یک ورژن پسرونه و خیلی بزرگ تر از منه، البته از لحاظ جسمی فقط! امروز میگفت که به فلافلی جدیدی سر زده، پیرمرد فلافلی با خیره نگاه کردن بهش گفته فامیلت چیه؟! قیافت آشناست، وقتی جواب داده گفته توی فامیلتون دندونپزشک دارین؟! برادر جان هم گفته خواهرم... پیرمرد هم تعریف کرده بود که من بیمار خواهرت بودم و بعد هم گفته به خواهرت بگو یه نوبت برای من بگیره! :-/ قبلا در موردش توی این پست حرف زده بودم.  ادامه مطلب Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

 به خاطر استرس و دوندگی زیادی که در دو ماه گذشته داشتم، سطح هورمون هام بهم ریخته بود و نگرانم کرده بود، خانم دکتر برای اطمینان بیشتر برام سونو نوشت، شروع کردم به لیوان لیوان آب خوردن و راه رفتن، مرتب این جملات به گوشم می رسید:  - ماه چندمته؟!  - دیر نبود واسه ی بارداریت؟ - بچه چندمته؟  - عه دومی دختره؟ پس جنست جور شد! - آخی بچه دار نمیشی؟! مشکل از خودته یا شوهرت؟ - چرا زودتر به فکر بچه دار شدن نیوفتادی؟ - خاک عالم! توی عقد باردار شدی؟ درسته که قبلا عشق پزشکی و تخصص زنان و زایمان بودم و هنوز هم خوشم میاد ازین مقوله، ولی خیلی جو خاله زنکی بین بیمارهای مطب های متخصص های زنان رو نمی پسندم. یه محیط کاملا زنونه که زن ها برای گذروندن وقت و رسیدن نوبتشون شروع میکنن به پرس و جوی زیاد از زن های اطرافشون!  خودم رو به نشنیدن زده بودم و هی از مادرجان شکوه می پرسیدم: مامان اینی که میگین باید دستشوییت بگیره، یعنی در چه حد؟  یک ساعتی گذشت و گلاب به روتون به مرز انفجار رسیده بودم و پشت در اتاق سونو منتظر ایستاده بودم و تکون نمی تونستم بخورم! یکی از این خانم ها من رو گیر انداخت و سوالات رگباریش شروع شد: Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

1- یک آینه ی دندونپزشکی یک بار مصرف! از  معاینه ی دهانی دوران پیش دانشگاهی ام دارم، که علاوه بر اینکه دندون های خودم رو باهاش معاینه میکنم، با شستن و دور نگه داشتنش از دندون ها، دهان بقیه اعضای خانواده رو هم گاهی معاینه میکنم! بله خیلی هم استریل هستم من!  هر از چند گاهی لثه ی کامی دور یکی از دندون های فک بالام اذیتم میکنه، چند شب پیش هم موقع مسواک زدن خون ریزی کرد، هی میخوام به بچه ها بگم از دندونم عکس بگیرن، ولی یادم میره یا میگم مهم نیست و انقدر بی محلی بهش میکنم تا خوب بشه!   دقیقا مصداق این ضرب المثله که 'کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره! '  پستش کردم تا یادم بمونه و به فکرش باشم! 2- پسرک شیرین زبون 4 ساله با اون چشمای درشتش، خیلی شیک به عنوان جایزه یه پاک کن بن تن ازم گرفت و زیر دستم نخوابید! ارجاعش دادم تخصصی :-/ البته وقتی توی بخش تخصصی سر زدم بهش، دیدم در حالی که سکسکه میکنه از گریه، رزیدنت داره سریع براش کار میکنه! خب من دلم نمیومد! # از سری اعترافات یک دنتیست آینده! Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

 انسان ها  خودشان به اختیار راه زندگی شان را انتخاب می کنند، تسلیم هوای نفس شان می شوند، داد و فریاد عقل شان را نادیده می گیرند، آینده را تا حدی پیش بینی می کنند ولی باز دوست دارند  خودشان تجربه کنند چون فکر می کنند با بقیه فرق دارند، پشت پا به شانس های دیگرشان می زنند و وقتی به خودشان می آیند که دیر شده، عمرشان هدر رفته و تنها چیزی که برای شان مانده حسرت است و افسوس... آن وقت است که به دنبال مقصر می گردند و به نظرشان همه مقصرن الا خودشان... 

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

کشیک فوق العاده سخت و طاقت فرسایی بود! در سختیش همین بس که نصف رمان صد سال تنهایی رو خوندم و اصلا از پاویون خارج نشدم! :)))) 

خیلی خسته شدم، برم خونمون دیگه! :دی


+ جهت جلوگیری از بد و بیراه گفتن یک نفر که خودش میدونه، کامنت های این پست رو می بندم! :)))

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

1. خانوم هایده داره فریاد میزنه 'یه دل تو سینه دارم، میخوام اونم فداش شه، می خوام، میخوام، میخوام اونم فداش شهههه* ' من هم تند و تند مبل ها رو تمیز می کنم...  میدونین؟ هر چند سال هم که بزرگ بشم، باز هم موقع مهمونی، وظیفه ای جز تمیز کردن چوب های مبل، نرده های راه پله یا درست کردن سالاد نخواهم داشت! وظایفی که از 10 سالگی، زمانی که طفلی بیش نبودم بهم محول می شده...  میگین چرا جارو نمیزنی؟ چرا شیشه پاک نمی کنی؟ چرا غذا نمی پزی؟ خب چون مادر جان شکوه فقط کار خودش رو در این زمینه ها قبول داره به این برکت قسم! البته من هم علاقه ی چندانی به شیشه پاک کردن و جارو زدن ندارم ها! ولی خب آرزو به دل موندم مامانم از طعم یکی از غذاهای جدیدی که درست میکنم، خوشش بیاد و توی ذوقم نزنه!   فقط خواستم بگم هر چقدر هم بزرگ بشیم، باز هم از نظر والدینمون بچه ایم و تغییری نکردیم...'نگاش قلبمو دزدید منو صید خودش کرد، با حرفای قشنگش منو خام خودش کرد ' :-/ 2. عمو جان گفت: این آقا سعیدی که می بینین اون هفته رفته دندونپزشکی، دندون 7 اش درد می کرده ولی دندون 6 اش رو عصب کشی کردن!  من با ژست دفاع از همکار: خب احتمالا برر Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23

دوست دارم خواب طولانی عصرگاهی را تحریم کنم؛

بیدار ماندن بعد از 2 نیمه شب را هم...

اولی باعث سنگینی سر است و دومی موجب سنگینی دل...

اولی خلق و خوی ات را بهم می ریزد و دومی هورمون هایت را...

اولی را با نوشیدن شکلات داغ آرام می کنی و دومی را با ریختن اشک...

Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت: 7:23